یک نویسنده نروژی کتابهای
جنایی که از قضا آثارش عمدتا با موفقیت روبهرو شده و طرفداران بسیاری هم
دارد، شیوه بسیار عجیب و تلخی برای سوژهیابی داستانهایش دارد. او از
طرفداران خود برای پیشبرد داستانهایش استفاده میکند. این طور که از نحوه
آشناییاش با آنها که دختران جوان هستند تا کشته شدن قربانیهایش و اختفای
اجساد آنها، همه را براساس واقعیت مینویسد و جالب اینجاست که خوانندگان
نیز این وقایع را ساخته تخیل نویسنده میدانند و بس و هیچ کس نمیفهمد که
خود نویسنده قاتل و جنایتکار اصلی است که در واقع حالا به یک قاتل
زنجیرهای تبدیل شده، هر کتاب او حالا یک قربانی حقیقی دارد که با زیرکی و
ترفند خاص به قتل رسیده است.
پلیس
محلی که هرگز نتوانسته به سرنخی در ارتباط با این قتلهای زنجیرهای و حتی
علت و انگیزه کشته شدن این دختران جوان برسد، دست به دامان پلیس پایتخت
میشود و در این خصوص یوهانس انگستروم (با بازی تحسینبرانگیز استلان
اسکارسگارد) در مقام کارآگاه ارشد باسابقهای که در کارش بهترین است، برای
بررسی بیشتر به شمال نروژ اعزام میشود. انگستروم پیش از این یک مشکل قضایی
در جریان پیگیریهای یک پرونده داشته و گفته می شود از اسلحهاش غیرقانونی
استفاده کرده که منجر به کشته شدن همکارش در محل ماموریت شده است و این
مهم واقعا انگستروم را دارد از درون خرد میکند. مشکل دیگر مربوط به شرایط
آب و هوایی منطقه است.