صد البته عکاسی فیلم جزو رشتههایی بود که با ظهور فیلمهایی مثل قیصر و گاو صاحب هویت شد. تا پیش از آن تهیهکنندگان فیلمفارسی با قراردادی که با عکاسخانهها منعقد میکردند، کار عکاسی فیلمشان را به دست اینان میسپردند. یکی از نخستین عکاسان حرفهای و هنرمند سینمای ایران امیر نادری بود که با قیصر نامی به هم زد و رفتهرفته مقدمات فیلمسازیاش را فراهم آورد.
کلاری یک دهه فعالیت دور از سینما
داشت تا این که پس از انقلاب و در سال 1363 عکاسی فیلم شهر موشها را به
عهده گرفت. کارگردانان این فیلم محمدعلی طالبی و مرضیه برومند بودند. این
فیلم عروسکی که در زمان خود هواداران زیادی داشت، برای محمود کلاری سکوی
پرتابی شد تا استعدادهای خود را در زمینهای دیگر به منصه ظهور برساند. پس
از شهرموشها کلاری مورد توجه فیلمساز جوان و بااستعدادی به نام مسعود
جعفریجوزانی قرار گرفت و او برای فیلمهای جادههای سرد و شیر سنگی از
کلاری دعوت به همکاری کرد. به این ترتیب کلاری تبدیل به فیلمبردار جوان
سینمای ایران شد. او در آن زمان نزدیک به 35 سال سن داشت. پس از این دو
همکاری با جعفریجوزانی که خود سالها بعد بدل به یکی از سرشناسترین
کارگردانان ایران شد، کلاری به طور حرفهای جذب سینمای ایران شد و با
کارگردانان دیگری نیز همکاری کرد و این فعالیت مستمر و رو به رشد تاکنون
ادامه داشته و اینک کلاری اگر نگوییم بهترین مدیر فیلمبرداری سینمای ایران،
اما قطعا یکی از بهترینهای تاریخ این سینما است.
یکی از دلایل
بسیار مهم شهرت و اعتبار کنونی کلاری، همکاری موفقیتآمیز و سازنده او با
تعدادی از بهترین کارگردانان سینمای ایران بوده است. کلاری با مرحوم علی
حاتمی (در فیلمهای مادر و دلشدگان)، ناصر تقوایی (در فیلم ای ایران)،
مسعود کیمیایی (در فیلمهای سرب، گروهبان، ردپای گرگ، تجارت و سربازهای
جمعه)، محسن مخملباف (در فیلمهای نوبت عاشقی، سلام سینما، نون و گلدون و
گبه)، ابراهیم حاتمیکیا (در فیلم از کرخه تا راین)، عباس کیارستمی (در
فیلمهای باد ما را خواهد برد و بلیت)، داریوش مهرجویی (در فیلمهای سارا،
لیلا، درخت گلابی و میکس)، اصغر فرهادی (جدایی نادر از سیمین)، بهروز افخمی (در فیلمهای روز شیطان و
جهانپهلوان تختی)، مهدی فخیمزاده (در فیلم همسر)، احمدرضا درویش (در فیلم
کیمیا)، بهمن فرمانآرا (در فیلمهای بوی کافور عطر یاس و خانهای روی
آب)، حمید نعمتالله (در فیلم بوتیک)، فریدون جیرانی (در فیلمهای قرمز، آب
و آتش)، علیرضا رئیسیان (در فیلم ریحانه)، تهمینه میلانی (در فیلم نیمه
پنهان)، مانی حقیقی (در فیلم آبادان)، ناصر غلامرضایی (در فیلم نامزدی)،
سامان مقدم (در فیلم سیاوش)، بهرام ریپور (در فیلم ویزا) و حتی ایرج
قادری (در فیلم چشمان سیاه) همکاری داشته است. اگر به این کارگردانها توجه
دوبارهای بکنیم و سبک و روش آنان را بار دیگر برای خودمان یادآوری کنیم،
آنگاه است که درمییابیم محمود کلاری در شکلگیری چه آثاری تاثیر اساسی
داشته است. مثلا ماجرای ساخته شدن سلام سینما توسط مخملباف، ارتباط بسیار
زیادی با آمادگی ذهنی و هوش سرشار کلاری داشته است. قرار بوده ابتدا حضور
داوطلبان بازیگری و نحوه تستگیری کارگردان از آنها، ماده خامی باشد برای
ساخته شدن فیلم اصلی اما کار کلاری در شکار لحظههای ناب این ماجرا آنقدر
مخملباف را تحتتاثیر قرار داد تا بنا را براین گذاشت که از همین راشهای
کلاری به عنوان فیلم اصلی استفاده کند. این از توانایی کلاری در همکاری با
کارگردانی که فیلم نیمهداستانی و مستند مشهورش را در میانه کارنامه
حرفهایاش ساخت. از آن طرف کافی است نگاه دوبارهای داشته باشیم به لیلا
ساخته داریوش مهرجویی و نحوه طراحی نور کلاری و البته فراتر از آن، شیوه
هوشمندانه و خلاقانه استفاده از رنگها در ارتباط دقیق با روحیات شخصیتها.
ماندگاری صحنههای نماز گزاردن لیلا با آن تنپوش سفید و نیز پخش شدن
گردنبندش، در کنار فصلهای مربوط به شلهزرد پزان و اینسرت از دستان لیلا
که روی شمشادهای کنار خیابان کشیده میشود، سوای میزانسن خیرهکننده
کارگردان بزرگی مانند داریوش مهرجویی، مرهون توانایی کلاری نیز هست. همچنین
صحنه شاعرانه و چشمگیری از باد ما را خواهد برد را به یاد میآوریم که در
فضایی تیره، شعرخوانی شخصیت اصلی با دوشیدن شیر توسط دختر روستایی همراه
میشود و تصویر رفتهرفته روشن میشود. یا آنجایی که در پایان فیلم دوربین
استخوان شناور در جوی را تعقیب میکند و با همین صحنه فوقالعاده درونمایه
اصلی فیلم را به تصویر میکشد.
تنوع آثار کلاری مانع این میشود که
کسی بگوید او متخصص فیلمهای خاص است. مثلا کار درخشان او با دوربین روی
دست در نیمه اول کیمیا را مقایسه کنید با فضای رخوتانگیز فیلم بوی کافور
عطر یاس که این رخوت و ملال اصلیترین درونمایه فیلم فرمانآرا است و به
لطف تصاویر درخشان کلاری محقق شده است. کاری که این فیلمبردار بزرگ در
کیمیا با دوربین روی دست، در خدمت ریتم فیلم و واقعنمایی و مستندگرایی
صحنههای جنگی انجام داد، آن زمان هنوز مثل حالا در سینمای ایران باب نشده
بود. دوربین سراسیمه و هراسان در موقعیت شخصیتهای اصلی فیلم است که در
زمان حمله عراقیها به آبادان، آن ترس و وحشت عمومی را به تماشاگر منتقل
میکند و نقش کارکردی پیدا میکند. در لیلا کار کلاری کمی متاثر از
فیلمبرداری فیلمهای سهگانه کریستف کیشلوفسکی، مبتنی بر رنگآمیزی صحنهها
براساس وضعیت شخصیتهاست. تصاویری که کلاری از سایهروشن خانه زوج جوان
گرفت، این امکان را برای مصطفی خرقهپوش فراهم کرد تا در تدوین با فیدهای
رنگی، سکون حاکم بر آن زندگی را پررنگتر سازد. از شاهکارهای دیگر کلاری
فیلم جهان پهلوان تختی است که در آن طبق الگوی فیلمهای نوآر آمریکایی پیش
رفت و فضایی را خلق کرد که نمونهاش را دیگر در سینمای ایران ندیدیم. جایی
را به یاد بیاورید که فریبرز عربنیا و محمدرضا شریفینیا مشغول صحبت
شبانهاند که ناگهان نیکی کریمی از خواب برمیخیزد و در حالتی خوفناک کابوس
خود را برای عربنیا شرح میدهد. در این صحنه عجیب و ماهرانه، دوربین به
آرامی به چهره درشت بازیگر زن نزدیک میشود و همین حرکت دوربین و هم صحنه
را افزون میکند.
کلاری از سالها قبل و در اوایل دهه 70 همواره در
گفتگوهایش اظهار میکرد که علاقهمند به ساخت نخستین فیلم خود است. این
اشتیاق به حدی بود که مخاطبان سینما در جریان داستان کلی این فیلمنامه هم
قرار گرفته بودند اما این فیلم هیچ وقت ساخته نشد، در عوض کلاری چند سال
بعد اولین فیلم بلندش را با نام ابر و آفتاب کارگردانی کرد که روایت
شاعرانهای بود با مایههای سورئالیستی. این فیلم متفاوت، برای کسانی که
کار کلاری را دنبال میکردند راضیکننده نبود، اما همین ابر و آفتاب در
جشنوارهای در آرژانتین موفق به دریافت جایزهای شد که در آن زمان اعلام
کردند گرانترین جایزهای است که تاکنون یک فیلم ایرانی از جشنوارهای
بینالمللی دریافت کرده است.
قصه پرماجرای این جایزه به این ترتیب
بود که کلاری میبایست با جایزه نقدیاش فیلمی مشترک را با عوامل ایرانی و
آرژانتینی کارگردانی کند. این فیلم به نام رقص با رویا با شرکت محمدرضا
فروتن ساخته شد، اما حاشیههایی که در زمان ساخت داشت و اختلافات میان
کلاری با عوامل آرژانتینی، هیچ گاه نگذاشت که این اثر در شرایطی عادی دیده و
مورد قضاوت قرار گیرد. از آن پس کلاری بار دیگر به حرفه اصلی خود پرداخت و
روز به روز بر اعتبار خویش افزود. او در اوج اعتبار و اشتهار، پذیرفت تا
فیلمبردار آثار اولیه کارگردانهای جوانی مثل حمید نعمتالله و سامان مقدم
باشد و با این اقدام، نقش مهم خود را در شکلگیری آثار نوجویانه و جسوری
مثل بوتیک نشان داد.
سلام راد عزیز
واقا ممنون بابت حضورت
موفق و پاینده باشی .......
سلام عزیز.
میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل
صدیقه کبری ، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر را به شما و همه دوستان گلمون بخصوص همه مادران عزیز تبریک میگم .
از بابت تبریکت خیلی خیلی متشکرم و خوشحالم کردی. عیدتون مبارک.
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
بازم سلام عزیز....
مطلبت در مورد اقای کلاری خیلی برام جالب بود.. چون ایشون رو نمیشناختم و جای تعجب داره آخه تعدادی از فیلمهایی که نام بردی مثل مادر و دلشدگان و.. رو دیدم اما توجهی به نام ایشون به عنوان هنرمند عکاس و فیلمبردار نکرده بودم..
به خاطر ارائه این اطلاعات خوب و مفید ممنونم.
راستی از اینکه منو از پست جدیدت با خبر کردی خیلی خیلی متشکرم.
موفق باشی گلم.