آشنایی با یک زوج فیلمساز، برادران کوئن

در جهان سینما و دنیای فیلمسازی، پیشوند «برادران» در مقابل یک نام خانوادگی سابقه قابل توجهی داشته است، بدین معنا که دو برادر یا با همکاری دیگر فیلمی یا فیلم‌هایی را ساخته‌اند (مثل برادران داردن) و یا این که بدون کاری مشترک، هر دو در امر فیلمسازی فعالند (مثل تونی اسکات و ریدلی اسکات). یکی از پرآوازه‌ترین برادران سینماگر در حال حاضر، برادران کوئن هستند: جوئل کوئن و ایتن کوئن که هم‌اکنون آخرین کار مشترک کارگردانی‌شان یعنی فیلم یک مرد جدی، بازخورد فراوانی را بین سینمادوستان برانگیخته است.

 این زوج فیلمساز که اولین فیلم بلندشان را در ???? ساختند، کار نوشتن فیلمنامه، تهیه‌کنندگی و ساخت فیلم‌هایشان را هردو با هم انجام می‌دهند. البته در عنوان‌بندی اکثر آثار آنها نام جوئل به عنوان کارگردان و نام ایتن به عنوان تهیه‌کننده ذکر شده است. از جمله آثار معروف این دو می‌توان به بزرگ کردن آریزونا، گذرگاه میلر، وکیل هادساکر، فارگو، لبوفسکی بزرگ، ای برادر کجایی و جایی برای پیرمردها نیست اشاره کرد.


جوئل و ایتن کوئن در شهر سنت لوئیس پارک واقع در ایالت مینه سوتای آمریکا به دنیا آمدند. جوئل در ?? نوامبر ????و ایتن در ?? سپتامبر ????متولد شد. پدرشان ادوارد کوئن، استاد کرسی اقتصاد دانشگاه مینه‌سوتا و مادرشان رِنا، استاد هنرهای زیبا در دانشگاه سنت کلود بود. در کودکی، جوئل توانست با پولی که از چمن زنی به دست آورده بود، یک دوربین سوپر? بخرد تا همراه برادرش فیلم‌هایی را که در تلویزیون دیده بودند بازسازی کنند. آنها از پسر همسایه‌شان زیمرس برای بازی در این فیلم‌ها استفاده می‌کردند. از نخستین فیلم‌هایی که در این دوره با دوربین سوپر? خود ساختند فیلم هنری کیسینجر، مرد پرمشغله قابل ذکر است. جالب اینجاست که در این فیلم‌های آماتوری گاه خود برادرها هم ایفای نقش می‌کردند مثلا در فیلم زیمرس در زامبیا، ایتن در نقش یک بومی نیزه به دست ظاهر شده بود! برادران کوئن در سال‌های ???? و ???? از دبیرستان سنت لوئیس پارک فارغ‌التحصیل شدند. سپس جوئل در رشته کارگردانی و ایتن در رشته فلسفه ادامه تحصیل دادند. باید برایتان جالب باشد که بدانید پایان نامه ایتن درباره چه موضوعی نگارش یافته بود: دو چشم‌انداز به فلسفه متاخر ویتگنشتاین. سرخوشی و طنز پست مدرنیستی جاری در فیلم‌های آینده این زوج فیلمساز کجا و چنین عنوان غامض فلسفی کجا!

برادران کوئن در حوزه‌های خانوادگی‌شان هم با دو آدم سینمایی ازدواج کردند. ایتن کوئن با تریشیا کوک ازدواج کرد که کارش تدوین فیلم بود. جوئل کوئن نیز در ???? با فرانسیس مک دورمند ازدواج کرد. مک دورمند در همین سال در نخستین فیلم بلند کوئن‌ها با عنوان خون ساده بازی کرد. این بازیگر زن به غیر از این تاکنون در 5 فیلم دیگر از آثار برادران کوئن بازی کرده. این بازی‌ها شامل نقش‌های کوچکی در بزرگ کردن آریزونا و گذرگاه میلر، یا نقش‌های بزرگ تری در تقاص، فارگو (که بخاطر بازی در این فیلم برنده اسکار شد)، مردی که آنجا نبود و پس از خواندن بسوزان است.

سینمای کوئن‌ها را نمی‌توان محدود به ژانر خاصی دانست چرا که آنها انواع مختلفی از فیلم را ساخته‌اند و ردپای گونه‌هایی متنوع در کارنامه‌شان یافت می‌شود: کمدی‌ (بزرگ کردن آریزونا و قاتلین پیرزن)، فیلم گنگستری (گذرگاه میلر)، فیلم نوآر (خون ساده و فارگو)، جنایی (فارگو، مردی که آنجا نبود و جایی برای پیرمردها نیست)، عاشقانه (سنگدلی تحمل‌ناپذیر)، سیاسی و جاسوسی (پس از خواندن بسوزان) و یا حتی اقتباسی مانند اوه برادر، کجایی که برداشتی آزاد بود از ادیسه هومر و یا فیلم اقتباسی جایی برای پیرمردها نیست از روی رمانی از کورمک مک‌کارتی. اما یک ویژگی عمده در اکثر این فیلم‌ها فضای طنزآمیز و شوخی‌های فراوان است. در عین حال آثار این دو فیلمساز واجد نظم خاصی است که در روایت و ساختار مشهود است. آنها تمرکز و دقت خاصی روی تمام اجزای فیلمی که می‌سازند دارند و علاوه بر این، اکثر آثار کوئن‌ها فضایی منحصر بفرد و ویژه دارد و نوعی غرابت خاص در آنها احساس می‌شود که در کمتر آثار فیلمساز دیگری به چشم می‌خورد. برای نمونه بارتن فینک، لبوفسکی بزرگ یا وکیل هادساکر فیلم‌های عجیب و غریبی هستند که به آثار فیلمسازان دیگر شباهت چندانی ندارند. اما یکی از خصوصیات ثابتی که آنها در تمام آثارشان مراعات می‌کنند، آن است که فیلم خود را از عناصر معمولی برمی‌گیرند، برای مثال در هیچکدام از فیلم‌های آنها موجودات فضایی و افسانه‌ای و فانتزی مثل هیولاها، بشقاب‌پرنده‌ها و... دیده نمی‌شود. آثارشان هرقدر عجیب و غیرعادی، اما باز هم برگرفته از یک‌سری حقایق عادی و شناخته شده ‌است که اکثر ما با آنها آشنایی داریم. همچنین از جلوه‌های ویژه چشمگیری که در سینمای هالیوود مرسوم است جز در بعضی موارد جزئی استفاده‌ای نمی‌کنند، تا فیلمسازی‌شان بیشتر بر مبنای حقایق ساده و روزمره باشد؛ حقایقی که در بطن احمقانه‌ترین موقعیت‌ها شکل می‌گیرد و عقلانیت در آنها نقشی حداقلی دارد. شاید این نوع لحن برآمده از رویکرد پست‌مدرنیستی این دو هنرمند باشد و آن را به مثابه ریشخندی به نظم پوزیتیویستی جاری در جهان امروز در نظر می‌گیرند. بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند که توصیف سبک فیلمسازی آنها بسادگی ممکن نیست، چون پیچیدگی‌ها و غرابت‌های خاص خودش را دارد. به عبارت دیگر در کارهای برادران کوئن نیز چیزی به نام «حس کوئن» وجود دارد، که به سختی قابل تعریف است، اما با تماشای فیلم‌هایشان به خوبی می‌توان آن را درک کرد. جاش برولین، بازیگر فیلم جایی برای پیرمردها نیست (او این فیلم را «سیاره کوئن» می‌نامید) در این باره معتقد است: «کار آنان در حقیقت یافتن پوچی وجود ما در شرایط مختلف است. برادران کوئن حتی در چنین فیلم جدی‌ای نیز می‌توانند بر لبان تماشاگر لبخند بنشانند و او را آسوده‌خاطر سازند.»

غیرقابل پیش‌بینی بودن، مساله‌ای است که در مورد کارهای برادران کوئن نیز صادق است. فیلم‌های اولیه برادران کوئن، شامل بزرگ کردن آریزونا، تقاطع میلر و بارتن فینک، باعث به‌وجودآمدن این تصور شد که آنان متخصص ساخت فیلم‌های هنری و کم‌فروش هستند. از میان این آثار، بارتن فینک در جشنواره کن ???? با تحسین زیادی مواجه شد اما نتوانست به فروش مطلوبی دست یابد. وکیل هادساکر، فیلم بعدی آنان نیز،‌ سرگذشتی مشابه بارتن فینک داشت و باعث شهرت بیشتر کوئن‌ها به‌عنوان فیلمسازانی خارج از سیستم شد. داستان این فیلم درباره مرد ابلهی بود که یک‌شبه به ریاست شرکتی بزرگ می‌رسد و با ایده‌های ساده و احمقانه‌اش آن را از ورشکستگی نجات می‌دهد و در نهایت بر بدخواهان نیز فائق می‌آید. فارگو نیز با فروش فوق‌العاده‌اش همه را متحیر کرد و توانست در هفت رشته، از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردان، نامزد اسکار شود. فارگو به شیوه‌ای هجوآمیز، داستانی تراژیک درباره یک آدم‌ربایی واقعی را روایت می‌کرد که در مینه‌سوتا، زادگاه کوئن‌ها روی داده بود. ترکیب نامتعارف خشونت و هجو در این فیلم، باعث شده مینه‌سوتا همچون سرزمینی غریبه به‌نظر برسد. جایی برای پیرمردها نیست نیز به همین شکل، تماشاگر را میان خشونت افسارگسیخته و طنز سرگردان می‌کند. جالب است که بیشتر طنز فیلم، ناشی از اعمال خاویرباردم، هولناک‌ترین شخصیت فیلم است. او با انبوه سلاح‌های عجیب و غریبش مدام از سویی به ‌سوی دیگر می‌رود و با مردم درگیر می‌شود. به گفته باردم او نقش این شخصیت خشن را خیلی جدی بازی کرده است اما برادران کوئن توانسته‌اند از اعمال او نوعی کمدی خلق کنند: «همین کارهاست که برادران کوئن را برادران کوئن کرده است. آنها می‌دانند چگونه از قرار دادن صحنه‌های مختلف کنار یکدیگر، هراس و از دل این هراس، خنده به وجود آورند.»

اما خود کوئن‌ها در جاهای مختلف از جمله در سخنرانی کوتاهشان هنگام دریافت جایزه اسکار در سال ????، (برای فیلم جایی برای پیرمردها نیست که ? جایزه اسکار را تصاحب کرد) اشاره می‌کنند که کار فیلم ساختن‌شان با کاری که در کودکی انجام می‌دادند فرق زیادی ندارد. در واقع فیلم‌های بزرگ امروزشان را درست به همان سبک و سیاقی می‌سازند که در دوران کودکی با دوربین سوپر? خودشان فیلم می‌ساختند! کوئن‌ها اعتقاد چندانی به تفکیک سیاهی و روشنی در آثارشان ندارند. ایتن در این باره می‌گوید: «فکر نمی‌کنم بتوان این دو خصیصه را چندان از هم تفکیک کرد. خیلی از موقعیت‌ها هستند که در واکنش به آنها هم می‌شود خندید و هم ممکن است بترسیم. از نظر ما هر دو واکنش مهم هستند اما باز هم می‌گویم آنها دو چیز جدا هم از نیستند که بتوان مقدار هریک را جداگانه اندازه گرفت. حقیقت این است که واکنش هر فرد نسبت به یک مساله، بستگی به میل خودش دارد.»

اما این مانع نمی‌شود که فیلم‌های کوئن‌ها در محافل سینمایی ندرخشد و معمولا آثار این دو، برنده جوایزی مختلف از جشنواره‌های گوناگون شده است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

دریافت جایزه بهترین بازیگری توسط جان تورتورو در جشنواره کن به خاطر بازی در «بارتن فینک»، نامزدی دریافت اسکار بهترین طراحی صحنه و لباس در جشنواره آکادمی برای همین فیلم، کسب جوایز اسکار بهترین فیلمنامه ارجینال و بهترین بازیگر زن برای فیلم فارگو، نامزدی برای دریافت اسکار بهترین فیلمبردار برای راجر دیکینز به خاطر فیلم اوه برادر کجایی و مردی که آنجا نبود.

فیلم‌های کوئن‌ها ویژگی‌های فراوان دیگری دارد اما بسیاری از منتقدان فکر می‌کنند که توصیف سبک فیلمسازی آن‌ها به سادگی ممکن نیست، چون پیچیدگی‌ها و غرابت‌های خاص خودش را دارد. اما خودکوئن‌ها در جاهای مختلف از جمله در سخنرانی کوتاهشان هنگام دریافت جایزهٔ اسکار در سال ۲۰۰۸، (برای فیلم اینجا جای پیرمردها نیست که ۴ جایزهٔ اسکار را از آن خود نمود) اشاره می‌کنند که کار فیلم ساختنشان با کاری که در کودکی انجام می‌دادند فرق زیادی ندارد. در واقع فیلم‌های بزرگ امروزشان را درست به همان سبک و سیاقی می‌سازند که در دوران کودکی با دوربین سوپر۸ خودشان فیلم می‌ساختند.

آخرین فیلم آنها در سال  2010 فیلم شهامت با بازی تحسین برانگیز جف بریج بود که در بیش از 10 مورد نامزد جایزه اسکار بود که متاسفانه جایزه ای نصیب این فیلم نشد .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد