راوی نوستالوژی سینما؛ جوزپه تورناتوره‌


برای هر علاقه‌مند به سینما، مطالعه و تحقیق درباره تاریخ سینمای ایتالیا یکی از ضرورت‌هاست. از زمان پیدایش مکتب نئورئالیسم در سینما در مقطع جنگ جهانی دوم و شکل‌گیری سینمای ارزان و واقع‌گرا، با پس‌زمینه سیاسی و آشنایی‌زدایی از مفاهیم اخلاقی، نگاه‌ها به این سینما جدی‌تر شد. سینمای ایتالیا تا پیش از سال‌های جنگ جهانی دوم موقعیت سینمای کشورهایی مثل آلمان و فرانسه را نداشت. مثلا در آلمان سینمای اکسپرسیونیستی تاثیر مهمی بر جهان گذاشته بود و در فرانسه، سینما در تعامل با ادبیات غنی این کشور حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. سینمای ایتالیا در سال‌های پایانی جنگ‌جهانی با ظهور کارگردانانی مثل روبرتو روسلینی، توانست جایگاه خود را در سینمای جهان تعیین کند. همراه روسلینی بزرگان دیگری نظیر چزاره زاواتینی، ویتوریو دسیکا، فدریکو فلینی و لوکینو ویسکونتی مکتب نئورئالیسم را قوت بخشیدند و طی دو دهه بعد، فیلم‌هایی که در این مکتب ساخته شد، توانستند در تعامل با سینمای جهان، نام ایتالیا را بر سر زبان‌ها بیندازند.


تا سال‌های دهه هفتاد میلادی سینمای ایتالیا با کارگردانان، فیلمبرداران و بازیگران بین‌المللی خود در جهان یکی از سه قطب اصلی بود اما در دهه هشتاد این سینما در کنار سینمای چند کشور صاحب سینمای دیگر به اغما رفت و از اهمیتش کاسته شد. محاق ده ساله سینمای ایتالیا با ورود فیلمسازان تازه‌کار و بسیار مستعدی مانند جوزپه تورناتوره، به پایان رسید. مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین فیلم تورناتوره تاکنون «سینما پارادیزو» بوده است که در اکثر کشورهای جهان نمایش بسیار موفقیت‌آمیزی داشته و محبوبیت زیادی کسب کرده است. «سینما پارادیزو» با بازی ژاک پرن فرانسوی و موسیقی مسحورکننده انیو موریکونه و فضای خلق شده توسط تورناتوره در چینه‌چیتا به موفقیت عجیب و حیرت‌انگیزی در جهان دست یافت. این فیلم نمونه عالی سینمای شاعرانه است. در زمانه‌ای که توجه به این گونه فیلم‌ها میان فیلمسازان کم شده بود و کسی به‌اصطلاح برای فیلم‌های این‌چنینی تره هم خرد نمی‌کرد. نکته جالب توجه این است که پس از «سینما پارادیزو» در ایتالیا، رخوت سینما در کشورهای دیگر با ظهور فیلم‌ها و فیلمسازان مستعد و خلاق شکسته شد و اساسا سینما در دهه نود بار دیگر در جهان متولد شد و مخاطب پیدا کرد. تورناتوره متعلق به نسل برادران کوئن، دیوید لینچ، ژان‌پیر ژونه، عباس کیارستمی، نانی مورتی، آکی کوریسماکی، کوئنتین تارانتینو، هوسیائو سین، هال هارتلی،پدرو آلمودوار و جیم جارموش است. یعنی همه کسانی که سینما را بار دیگر برای دوستداران این هنر زنده کردند. اما آن‌چه سینمای تورناتوره را نسبت به سینمای فیلمسازان دیگر صاحب هویت می‌کند، نوستالوژی غریبی است که در  تار و پود فیلم‌های او تنیده شده است. تورناتوره یک عشق سینمای تمام‌عیار است و این علاقه دیوانه‌وارش به سینما را در تک‌تک فیلم‌هایش می‌بینیم. مثلا در همان «سینما پارادیزو» شخصیت اصلی یک آپاراتچی سینماست که کودک عاشق سینما را تربیت می‌کند و سال‌ها بعد آن پسر تبدیل به فیلمسازی مطرح می‌شود. در فیلم دیگر این کارگردان به نام «ستاره‌ساز» سرجیو کاستلیتو (بازیگر مطرح ایتالیایی که یکی از داوران بخش مسابقه جشنواره کن امسال است) یک عکاس عجیب و غریب با دوربینش به روستایی دورافتاده می‌رود و از بچه‌ها عکس می‌گیرد. در اثر ستایش‌شده دیگر تورناتوره یعنی «مالنا» پسربچه عاشق‌پیشه فیلم، به شیوه پسربچه فیلم «روزی روزگاری در امریکا» از منافذی که در خانه ایجاد کرده وقایع را زیرنظر دارد که این خود کنایه از کار کارگردان است که از پشت ویزور دوربین، در جریان وقایع پیرامونش است و آنها را در نظر دارد.

نوستالوژی سینما در آثار تورناتوره یک ایده تکرارشونده و مولفه‌ای اساسی است. تورناتوره بارها در گفتگوهایش از عشق و علاقه‌ای که در کودکی به سینمارفتن داشته سخن گفته است و بسیاری از منتقدان سینما، بخش‌های مهمی از داستان «سینما پارادیزو» را اتوبیوگرافی خود کارگردان دانسته‌اند. در این فیلم صحنه‌های درخشان و شاعرانه‌ای است که نمایش بخش‌هایی از فیلم‌های قدیمی تاریخ سینما که ژاک پرن قهرمان داستان، در سنین میانسالی با دیدن آنها دچار احساسات می‌شود و به گریه می‌افتد را نشان می‌دهد. فراتر از این اشاره‌های مستقیم به سینما، عشق به هنر هفتم را می‌توان در مایه‌های نمایشی فیلم‌های تورناتوره جستجو کرد. تک تک پلان‌های فیلم‌های این کارگردان سرشار از عشق به سینماست.

ویژگی بعدی فیلم‌های این کارگردان، تنهایی شخصیت‌های آنان است. مثلا در فیلم «افسانه 1900» تیم راث بازیگر انگلیسی فیلم، سال‌ها درون یک کشتی زندگی می‌کند و روزگار می‌گذراند و آرزویش بیرون آمدن از این قرنطینه و پا گذاشتن به جهان عینی است. اما به محضی که چنین فرصتی برایش فراهم می‌شود، از نیمه راه بازمی‌گردد و به همان زندان متحرکش بازمی‌گردد. در «سینما پارادیزو» توتو از کودکی به دلیل علاقه‌اش به سینما، کسی را دوروبر خود ندارد و پس از سال‌ها هم او را تنها می‌بینیم. در «مالنا» هم پسربچه و هم مالنا شخصیت‌های تنهایی هستند که در جستجوی یک همدم و ناجی گاهی فریب اطرافیانشان را می‌خورند. سکانس زیبای «مالنا» در پایان تاکید بر تنهایی دو شخصیت اصلی است؛ پسربچه با دوچرخه‌ای که سوار است پس از این‌که متوجه می‌شود که میوه‌های همراه مالنا روی زمین پخش شده‌اند، به کمک او می‌شتابد و میوه‌ها را جمع می‌کند. مالنا در حالی که دارد از پسربچه تشکر می‌کند، اصلا نمی‌داند که همین بچه یکی از حامیانش بوده و در چند سال او را زیر نظر داشته است.

یکی از مهارت‌های تورناتوره به شیوه بازی گرفتن او از بازیگران برمی‌گردد. مثلا مونیکا بلوچی بازیگری که تا پیش از «مالنا» صرفا نقش‌های کوچک را در فیلم‌ها به‌عهده می‌گرفت (نمونه‌اش فیلم «دراکولای برام استوکر» که مونیکا بلوچی در آن یکی از سیاهی‌لشکرها بود) در فیلم تورناتوره چنان نقش‌آفرینی درخشانی داشت که یکباره به ستاره‌ای بین‌المللی تبدیل شد و چند سال بعد، پس از بازی در فیلم‌های هالیوود، توانست به‌عنوان یکی از داوران جشنواره کن از سوی ونگ کار وای انتخاب شود. علاوه بر مونیکا بلوچی، تیم راث را داریم؛ بازیگر و کارگردانی انگلیسی که در فیلم‌های معروف عموما ایفاگر نقش‌های مکمل بود. تیم راث در «افسانه 1900» نقش‌آفرینی بسیار خوبی داشت و با آن فیلم شهرت از دست رفته‌اش را بازیافت. همچنین باید به فیلیپ نواره اشاره کرد؛ بازیگر بسیار مشهور و صاحب کلاس سینمای فرانسه که از فیلم‌های قدیمی‌اش می‌توان به «ساعت‌ساز سن‌پل» اشاره کرد. بازی نواره در «سینما پارادیزو» به‌نقش آلفردو مشهورترین نقش‌آفرینی این بازیگر در تمام عمر حرفه‌ای‌اش بود. در زمان مرگ این بازیگر در سال گذشته، بیشتر توجه‌ها معطوف بازی‌اش در «سینما پارادیزو» بود. سرجیو کاستلیتو که اینک کارگردانی مطرح به حساب می‌آید (با فیلم «تکان نخور») تا پیش از «ستاره‌ساز» شهرتی نداشت و با آن فیلم بود که در سینمای ایتالیا و جهان به چهره‌ای مقبول تبدیل شد.

محبوبیت فیلم‌های تورناتوره (به‌خصوص سینما پارادیزو و مالنا) قضاوت درباره سینمای این کارگردان را پیچیده کرد. بسیاری از منتقدان، روایت عاطفی و گرم «سینما پارادیزو» را به سانتی‌مانتالیسم و احساسات‌گرایی تعبیر کردند. طولانی بودن زمان فیلم و محبوبیت بی‌نظیر فیلم، در مواردی باعث شد که بسیاری از روشنفکران را نسبت به فیلم بدبین کند. اولا که محبوبیت فیلم و جایگاه آن در میان مردم سرزمین‌های گوناگون، نشانگر توانایی کارگردان است در جذب مخاطبان متنوع، با هر سلیقه، ملیت و طرز تفکری. ثانیا بسیاری از مشهورترین و مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما، از زمان طولانی‌ای برخوردارند و این موضوع خودبه‌خود نمی‌تواند معیار درستی برای قضاوت زیباشناسانه درباره فیلمی مثل «سینما پارادیزو» باشد. تورناتوره سال‌هاست که فیلم‌هایش را به شیوه خاص خودش کارگردانی می‌کند و مولفه‌های ثابتی در کارش دارد که اگر آنها را مورد بررسی قرار دهیم، با یک کارنامه هماهنگ از یک کارگردان مولف روبه‌رو می‌شویم. آخرین فیلم نمایش داده شده تورناتوره، درباره زنی تنها بود که یک‌تنه جامعه پیرامونش را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. تنها چیزی هم که از فیلم جدید او می‌دانیم این است که در آن بار دیگر شاهد نقش‌آفرینی مونیکا بلوچی خواهیم بود. فیلمی که ساختن آن چند سال طول کشید و لوکیشن اصلی آن چینه‌چیتا است. 


نظرات 2 + ارسال نظر
شادی شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ب.ظ http://www.love-niusha-zeighami.blogfa.com

-----------------()---()-()-()-()
-----------------||---||-||-||-||
--------------{*~*~*~*~*~*~*}
---------@@@@@@@@@@@@@@@
--------{~*~*~*~*~*~*~*~*~*~}
---@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
---{~*~*~*~*~نیوشا جان~*~*~*~*~}
---{~*~*~*~~ تولدت مبارک ~~*~~*~*}
---{~*~*~*~*~*~ *~*~*~*~*~*~*}
---@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
سلام وبلاگ آپ شد خوشحال میشم تشریف بیارید.[گل][گل]

ساناز سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:25 ق.ظ http://www.hengameghaziani-fans.blogfa.com

---$$$$$$$$__$$__$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$__$$$$$$(¯`v´¯)$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$(¯`(●)´¯)$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$(_.^._)$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$(¯`v´¯)$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$(¯`(●)´¯)$$$
___$$$$$$$$$$$$$$(_.^._)$$
______$$$$$$(¯`v´¯)$$$$$
________$$$(¯`(●)´¯)$$
______
____________$$$$$$
آپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپمممممممممممممممممممممممممممممممم
آپم خوشحال میشم تشریف بیارید.[گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد