آلخاندرو آمنابار؛ رویا و واقعیت

چند سال پیش در سینماهای جهان آخرین فیلم آلخاندرو آمنابار با نام «آگورا» اکران شد. در ایران سینما دوستان، این فیلمساز را عمدتا با فیلم درخشان «دیگران» که در ژانر وحشت تحولی به‌وجود آورد، می‌شناسند. ولی این فیلمساز جدا از این اثر، فعالیت‌های چشمگیر دیگری نیز در کارنامه‌اش ثبت کرده است که نگاهی گذرا به آن خواهیم داشت.

آلخاندرو آمنابار سال 1972 در شیلی به دنیا آمده است. او به عنوان فیلمسازی تجربه‌گرا از اوایل دهه 90 کار خود را آغاز کرد و با فیلم «پایان نامه» (1996) توانست در چند جشنواره و رویداد هنری شرکت کند و فیلمش وارد شبکه ویدئویی خانگی ایالات متحده شود. این سکوی پیشرفتی بود تا در مدت زمان کوتاهی بتواند به عنوان فیلمسازی حرفه‌ای خود را مطرح کند. او با ساخت فیلم «چشم‌هایت را باز کن» به شهرت رسید و بعد از آن به هالیوود رفت و در سال 2001 فیلم ارزشمند دیگران را با همراهانی آمریکایی ساخت. او در سال 2004 برای فیلم «دریای درون» جایزه ونیز و اسکار بهترین فیلم خارجی را دریافت کرد. آمنابار، فیلمساز 32 ساله متولد شیلی اما بزرگ شده اسپانیا در کنار پدرو آلمادوار از معروف‌ترین فیلمسازان اسپانیایی است.


فیلم چشم‌هایت را باز کن، ساختار و داستان تکان‌دهنده‌ای دارد و با تدوینی ساختار شکنانه برجذابیت‌های آن افزوده شده است. در واقع می‌توان گفت نقطه قوت فیلم در کارگردانی و تدوین آن است. داستان و فیلمنامه کار نیز در آن زمان ارزش‌های زیادی داشت، هر چند بعد از آن نمونه‌های زیاد هالیوودی از آن ساخته شد (نسخه هالیوودی چشم‌هایت را باز کن با نام «آسمان وانیلی» به کارگردانی کامرون کرو هرگز نتوانست به اندازه نسخه اصلی موفق و جذاب باشد) دیگر تبدیل به کلیشه‌ای تکراری است.

چشم‌هایت را باز کن، داستان مردی خوش چهره است که سینما و بازیگری را دروغ‌های بزرگی می‌داند که حاضر نیست به آن تن دهد. او در این میان با دختری علاقه‌مند به بازیگری آشنا می‌شود و معشوق خود را رها می‌کند. بعد از تصادفی که برایش پیش می‌آید، صورتش از بین می‌رود و مجبور می‌شود برای بودن با دوستان و حضور در اجتماع نقابی به صورتش بزند و نا خواسته تمام زندگی‌اش وارد حیطه‌ای می‌شود که از آن فراری بود. او بعد از آشنا شدن با موسسه‌ای ترجیح می‌دهد که مرگ خود خواسته‌ای را تجربه کند و تا ابد رویای زندگی از دست رفته‌اش را ببیند. در واقع او بعد از ناتوانی‌اش از تحمل واقعیت که حالا تمام اطرافیانش او را طرد کرده‌اند و کسی حاضر به ارتباط با او نیست رویا (که تمثیلی از سینماست) را به واقعیت ترجیح می‌دهد؛ رویایی که چون سینما بسیاری از تنش‌ها و آرزوهای به باد رفته را دست یافتنی می‌کند. جدا از قابلیت‌های فیلمنامه و حرکت در هم تنیده‌اش در رویا و واقعیت، فیلم از نظر کارگردانی چشمگیر است؛ فضاسازی‌ها و نماهای ساخته شده‌ای که تلاطم درونی شخصیت را نشان می‌دهد و چیدمان حوادث و تن ندادن به کلیشه از مشخصه‌های ارزشمند کار آمنابار است که بعد از آن در فیلم‌های دیگر او نیز دیده می‌شود.



فیلم بعدی این فیلمساز اسپانیایی «دیگران» نام‌ دارد که البته فیلم مورد علاقه بسیاری از منتقدان جهان در سال 2001 بود و به‌واسطه حضور نیکول کیدمن در آن، پخش جهانی مناسبی داشت و حتی تماشاگران ایرانی نیز توانستند آن را روی پرده سینما ببینند. این اثر فیلمی است در ژانر وحشت هر چند در آن نه هیولا و جیغی وجود دارد و نه شخصیت‌های ویژه‌ای؛ فیلمی که با تلنگری فکری و فلسفی به تماشاگرش مدت‌ها او را می‌ترساند که چه کسی دیگران است. داستان فیلم در سال 1945 و در انگلستان روی می‌دهد. گریس زن تنهایی است که در غیاب شوهرش ـ که از جنگ برنگشته ـ همراه 2 فرزندش در خانه‌ای مجلل با معماری ویکتوریایی در جزیره‌ای دورافتاده زندگی می‌کند. 2 فرزند او نسبت به نور حساسیت دارند. به همین دلیل پرده‌های خانه همیشه بسته است. این خانه بدون تلفن، رادیو و حتی برق است و شمع تنها منبع نور آنهاست. یک روز 3 خدمتکار زنگ خانه گریس را به صدا در می‌آورند. او با این تصور که این 3 می‌خواهند به جای خدمتکاران قبلی ـ که بدون دلیل ناپدید شده‌اند ـ مشغول کار شوند، وظایفشان را به دقت توضیح می‌دهد و آنها نیز بدون هیچ اعتراضی کار خود را آغاز می‌کنند. بچه‌ها تحت مراقبت‌های شدید مادر و تعالیم سختگیرانه او قرار دارند. بتدریج وقایع عجیبی اتفاق می‌افتد: صداهای نامفهومی شنیده می‌شود. درها بسته و باز می‌شود و پیانو ناگهان شروع به نواختن می‌کند. گویی خانه در تسخیر ارواح قرار گرفته است... دیگران، نخستین فیلم انگلیسی زبان الخاندرو آمنابار است. او با پرداخت پیچیده و ماهرانه خود، جلوه‌ای قدرتمند به فضای اشباح فیلم می‌بخشد. وقتی 3 خدمتکار پا به پله خانه گریس می‌گذارند، او وضعیت خانه را به دقت برایشان تشریح می‌کند. پنجره‌ها در همه حال باید با پرده‌های ضخیم پوشانده شود و هیچ دری را نباید باز کرد، مگر این که در قبلی بسته شده باشد. این خانه، 50 در، 15 کلید و تعداد فراوانی راهروی تاریک و اتاق‌هایی به شکل غار دارد و... در این شرایط آمنابار، پازل خود را به دقت طرح‌ریزی و 2 ساعت بعدی را صرف مرتب کردن آن می‌کند. او با دقتی مثال زدنی، قطعات این پازل را کنار هم قرار می‌دهد. تبحر آمنابار در خلق هراس، واقعا در خور تحسین است. او می‌داند آنچه نمی‌بینیم به مراتب ترسناک‌تر از آن چیزی است که می‌بینیم.... نیکول کیدمن، موقعیت بی‌ثبات گریس را با چنان اعتبار و اطمینانی به تصویر در می‌آورد که به خودی خود ترسناک است. شگرد سرد و غیردوستانه کیدمن، که گه گاهی سد راه استعداد درخور تحسین او می‌شود، در این فیلم مبنای پیچیده‌ترین و لایه‌لایه‌ترین نقش‌آفرینی او تا به امروز می‌شود. کیدمن همچون تیلدا سویینتن فیلم در «اعماق»، در قالب مادری پریشان، شخصیت داستانی خود را فراتر از تمام قواعد شناخته شده، به خوره‌ای از احساسات بی‌ثبات و جنون‌آمیز می‌برد.

فیلم بعدی آمنابار با نام «دریای درون» اثری اسپانیایی است که حتی بازیگرانش نیز از این کشور انتخاب شده‌اند (خاویر باردم بازیگر نقش رامون سامپادرو، بازی فوق‌العاده‌ای در آن ارائه کرد که در جشنواره نیز جایزه بهترین بازیگر مرد را به دست آورد.) فیلمنامه فیلم را خود آمنابار با همراه همیشگی‌اش ماتئو گیل نوشته و به سنت آثار او، موسیقی‌اش را نیز خود آمنابار تصنیف کرده است.

داستان براساس ماجرایی واقعی نوشته شده و درباره رومن سامپاردو، مرد افلیجی است که 28 سال برای به دست آوردن حق مرگ مبارزه کرد. آمنابار این داستان را با اضافه کردن بن مایه‌های مورد علاقه‌اش درباره دیدگاه‌های مختلف درخصوص مرگ و زندگی و به وجود آوردن فضاهای تداخلی که در فیلم چشم‌هایت را باز کن هم به نوعی در کارش مشهود بود، بازنویسی کرد. شروع این فیلم از موقعی است که رامون سال‌ها روی تخت در خانه برادرش زندگی کرده و با کمک چند وکیل می‌خواهد حق مرگی شرافتمند را برای خود فراهم کند. او در همین میان با زن نیمه فلجی آشنا می‌شود که وکالت او را به عهده می‌گیرد و دختری که با دیدن تصویر او در تلویزیون می‌خواهد او را به زیستن امیدوار کند. رامون که تصمیم قاطعی برای مرگ خودش گرفته است، تنها کسانی را دوست خود می‌داند که زمینه را برای مرگش فراهم کنند. فیلمساز و فیلمنامه‌نویس هر چند که نمود عشق را در روابط او با اطرافیانش نشان می‌دهد، اما هیچ‌گاه در دام کلیشه نمی‌افتند و نشان می‌دهد مرگ چنان قدرتی دارد که عشق اطرافیانش به او ذره‌ای از اراده رامون به مرگ را کم نمی‌کند؛ روابط در هم تنیده‌ای از عشق و مرگ که در تمام تراژدی‌های اولیه و امروز حاضر است و زندگی در هر لحظه نمودی از ویرانی و مرگ را با خود به همراه دارد. به‌طوری‌که انسان هیچ‌گاه نتوانسته و نمی‌تواند به تمام معنا خوشبختی محض را تجربه کند، زیرا درست در لذتبخش‌ترین لحظات زندگی، ترس و اضطراب از دست دادن یا تمام شدن آن لحظه را حس می‌کند.

فیلمساز نیز این تنیدگی مرگ و زندگی را همراه با رویای واقعیت (موتیف همیشگی کارهای آمنابار) در چیدمان صحنه‌ها و سکانس‌هایش رعایت می‌کند و تماشاگر با ریتمی مناسب لحظات مرگ‌آور و ملالت‌بار رامون را همراه با لحظات شیرین او نشان می‌دهد. فیلم پر از دیالوگ‌های شنیدنی است که حاکی از اندوخته‌های فلسفی مولفان اثر است. جواب‌هایی که شخصیت اصلی داستان به سوالات و حرف‌های از سر آسودگی دوستانش می‌دهد و دیالوگ‌های پر تنشی که با کشیش بر سر زندگی و مرگ دارد؛ در همین طیف می‌گنجد. البته تنها خود دیالوگ‌ها نیست که تاثیر‌گذاری فراوان دارد بلکه انتخاب فیلمساز برای نشان دادن دیالوگ بین شخصیت‌هایش نیز از کارهای هوشمندانه اوست. مثلا بیشتر آدم‌ها حتی زن افلیج می‌تواند از آن راه پله پر پیچ و خم اتاقش بالا بیاید و با او روبه‌رو صحبت کند اما کشیش روی ویلچری که قصد هدایت او را دارد، به خاطر بزرگی صندلی برقی‌اش نمی‌تواند از آن راه پله یا دالان پر پیچ و خم ذهن او بالا برود یا درک کند و دیالوگش با کشیش در ابتدا با یک واسطه و غیرمستقیم و در انتها با فریادهای از راه دور صورت می‌گیرد (همین نکات ظریف است که جدا از ایده خوب، یک فیلمساز معمولی را به یک فیلمساز معتبر تبدیل می‌کند.)


آمنابار در آخرین کارش، آگورا سراغ یک رمانس عاشقانه و تاریخی رفته و یکی از پرهزینه‌ترین فیلم‌های چند سال اخیر را ساخته است. آگورا در لفظ یونان باستان به معنای مجلس یا مکان تجمع است. داستان این فیلم درباره هیپاتیا (ریچل وایس) بانوی ستاره‌شناس و فیلسوف در اسکندریه در دوران حکومت روم بر این سرزمین در قرن 4 میلادی است. اما 2 مرد بر سر عشق او با هم رقابت می‌ورزند: یکی برده‌اش داووس (مکس مینگلا) و دیگری اشراف‌زاده‌ای به‌نام اریستس (اسکار آیزاک) است. داووس از سویی عاشق بانوی خود شده و از سویی دیگر می‌تواند با پیوستن به طغیان مسیحیان به آزادی برسد. در کنار داستان رمانتیک فیلم، داستان تاریخی نیز روایت می‌شود. داستان قدرت‌گیری مسیحیان و تسلط تعصب و جهل بر خردورزی و دانش که تصویری نمادین از کشمکش‌های ایدئولوژیک دوران معاصر را تداعی می‌کند. همایون ارشادی، بازیگر هموطن ما نیزدر دومین تجربه بین‌المللی خود (او قبلا در فیلم «بادبادک باز» مارک فورستر نقشی در سینمای بین‌الملل داشت) در این فیلم در نقش آسپاسیوس (پدر معنوی و همکار هیپاتیا) بازی کرده ‌است. ارشادی درباره کار با آمنابار در مصاحبه‌ای گفته بود: «اصولا کار کردن با کارگردانان معروف مشکل است. اما رفتار راحت و حرفه‌ای آنها به بازیگر اعتماد به نفس می‌دهد. آلخاندرو آمنابار کارگردان فیلم، بازی‌ام را در فیلم «طعم گیلاس» دیده بود، به همین منظور مرا برای بازی در فیلمش انتخاب کرد. بازی در خارج از کشور بسیار خوب است. البته شرایط کار هر کشوری با کشور دیگر فرق دارد، به‌طور مثال شرایط کار اروپا با آمریکا، آمریکا با ایران و ایران با اروپا فرق دارد. هر کشوری و هر کارگردانی ویژگی‌ها و سبک کاری خود را دارد. همه امکانات در اروپا بین‌المللی و پیشرفته است و کارها با برنامه‌ریزی و نظم انجام می‌شود. روز اول شروع کار در فیلم آگورا برنامه ? ماهه‌ای از تاریخ آغاز تا پایان تصویربرداری را به ما دادند و با برنامه‌ریزی دقیقی که صورت گرفته بود، همان روز تصویربرداری فیلم به پایان رسید.»
نظرات 6 + ارسال نظر
وبلاگ رسمی عبدالرضا اکبری دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ق.ظ http://abdolreza-akbari.blogfa.com

سلام دوست عزیز خسته نباشید .

وبلاگ رسمی عبدالرضا اکبری با عنوان :

( چهاردهم فروردین ماه سالروز تولد استاد عبدالرضا اکبری مبارک باد )

به روز شد .

منتظر حضور گرمتان هستیم .

موفق باشید . یا حق .

وبلاگ رسمی عبدالرضا اکبری چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ب.ظ http://abdolreza-akbari.blogfa.com

سلام دوست عزیز خسته نباشید .

وبلاگ رسمی عبدالرضا اکبری با پستی متفاوت با عنوان :

( زمان پخش مجموعه تلویزیونی دختری به نام آهو با حضور پندار اکبری )

به روز شد .

منتظر حضور گرم شما عزیزان هستیم .

موفق باشید . یا حق .

وبلاگ رسمی عبدالرضا اکبری چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:28 ب.ظ http://abdolreza-akbari.blogfa.com

سلام دوست عزیز خسته نباشید .

وبلاگ رسمی عبدالرضا اکبری با عنوان :

( پخش سریال اغما با بازی عبدالرضا اکبری از شبکه آی فیلم )

به روز شد .

منتظر حضور گرمتان هستیم .

موفق باشید . یا حق .

وبلاگ رسمی عبدالرضا اکبری پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:29 ب.ظ http://abdolreza-akbari.blogfa.com

سلام دوست عزیز خسته نباشید .

وبلاگ رسمی عبدالرضا اکبری با عنوان :

( اعلام زمان پخش تله فیلم گنجینه پنهان با حضور عبدالرضا اکبری )

به روز شد .

منتظر حضور گرمتان هستیم .

موفق باشید . یا حق .

پیمان شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:02 ب.ظ http://www.artisticmovie.blogfa.com

ARTISTIC MOVIE

فروش فیلم های هنری و کمیاب سینمای جهان

آثاری از دیوید لینچ- آندری تارکوفسکی- کیشلوفسکی- بلاتار-استنلی کوبریک- اینگمار برگمن و دیگر کارگردانان بزرگ سینما

با کیفیت عالی
DVDRip Xvid - 720p
همراه با زیرنویس فارسی و نقد و تحلیل فیلم
با قیمتی بسیار مناسب

www.artisticmovie.blogfa.com

09384282327
صالحی فرد

Pharmb831 چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:52 ق.ظ http://Good info

Hello! dggcdcb interesting dggcdcb site! I'm really like it! Very, very dggcdcb good!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد