نقدی بر فیلم "یه حبه قند"

فیلم به جدال سنت و مدرنیته می‌پردازد. میرکریمی از جانب سنت به سمت مدرنیته می‌رود. به همین خاطر سنت را در پای مدرنیته قربانی نمی‌کند. بلکه به پتانسیل‌های سنت برای زندگی مدرن اشاره می‌کند. او قصد دارد این پتانسیل­ ها را با وضوح به تصویر بکشد.

ادامه مطلب ...

پیتر اوتول در یک نگاه

در سینما بسیاری از نقش‌ها با بازیگرانشان شناخته می‌شوند، حتی می‌توان قدم را فراتر نهاد و گفت اصلا بسیاری از فیلم‌ها به ‌خاطر بازیگرانش شاخص و ماندگار شده‌اند، به نحوی که با هر گونه متر و معیاری گویی نمی‌توان شخص دیگری را به جای فرد مورد نظر فرض کرد و بازیگر چنان در قالب نقش فرو رفته که آن ‌را به نوعی از آن خود ساخته به طور مثال جک نیکلسن در «کسی از فراز آشیانه فاخته پرید/ دیوانه‌ای از قفس پرید» (میلوش فورمن)‌ در نقش راندل مک‌مورفی به قدری شخصت مک‌مورفی را باورپذیر کرده که هیچ جایگزین دیگری نمی‌توان برای آن متصور شد یا در مورد کلارک گیبل در «بر باد رفته» (ویکتور فلمینگ)‌ به نقش رد باتلر،

مارلون براندو در نقش دون کورلئونه در «پدرخوانده» (فرانسیس فورد کاپولا)‌، همفری بوگارت و انیگرید برگمن در «کازابلانکا» (مایکل کورتیس)‌  در نقش‌های ریک والزا، آدری هپبورن در فیلم‌‌های بیلی وایلدر، رابرت دونیرو در فیلم‌های اسکورسیزی تا نمونه‌های متاخری چون مورگان فریمن و براد پیت در «هفت»‌ (دیوید فینچر)‌، کایرا نایتلی در «تاوان»‌ (جو رایت)‌، نیکول کیدمن و تام کروز در «چشمان کاملا بسته» (استنلی کوبریک)‌، جودی فاستر در «اتاق وحشت» (دیوید فینچر)‌، خاویر باردم در «جایی برای پیرمردها نیست» (برادران کوئن)‌، نوامی واتس و بنچیو دل‌تورو در «21 گرم» (آلخاندرو گونزالس اینیاریتو)‌ و... در این میان آنچه بازیگران را ماندگار و نقش‌ها را ماندگارتر می‌سازد، انتخاب صحیح آنها، درک و فهم خود شخصیت توسط بازیگر و راهنمایی بازیگر و هدایتشان. نمونه‌‌ها به قدری فراوانند که خود می‌توانند فهرستی بلند بالا را به خود اختصاص دهند، آنچه تحت نام بازیگران و نقش‌ها در رای‌گیری‌‌ها متداول و مرسوم است از همین ویژگی، عجین شدن و تلفیق بازیگر و نقش سرچشمه می‌گیرد.

ادامه مطلب ...

آلخاندرو و گونزالز ایناریتو

این کارگردان مکزیکی حالا معروف و معتبر، در 15 آگوست 1963 در مکزیکوسیتی مکزیک به دنیا آمد و فعالیت هنری‌اش را به عنوان مسوول انتخاب موسیقی در یک شبکه رادیویی آغاز کرد. همزمان با این کار که در 21‌سالگی شروع کرده بود، تصمیم به تحصیل در رشته سینما و ادبیات نمایشی گرفت. پیش از این که کارگردانی را پیشه کند، فعالیتش را با ساختن موسیقی متن آغاز کرده بود.

 تا سال 1990 برای شش فیلم موسیقی ساخت که از معروف‌ترین آنها می‌توان به جنگ ببر (1989)‌ اشاره کرد. پس از پایان تحصیلات در سال 1990 به استخدام شرکت تله‌ویستا درآمد که مهم‌ترین شرکت تولید برنامه‌های تلویزیونی در مکزیک بود. مدتی را به عنوان تهیه‌کننده در این شرکت فعالیت کرد تا این که خودش شرکتی به نام زتافیلمز تاسیس کرد که در آن برای تلویزیون مکزیک فیلم‌های تبلیغاتی می‌ساخت تا این‌که اولین فیلم نیمه‌بلندش را با نام به دنبال پول در سال 1995 ساخت. پس از این فیلم بود که ایناریتو تصمیم گرفت تا شروع به ساختن اولین فیلم بلندش کند.

ادامه مطلب ...

درباره دیوید فینچر

در سال 1963 به‌دنیا آمد. 17 ساله بود که قسمت دوم سری جنگ ستارگان (ضربه متقابل امپراتوری جورج لوکاس)‌ را دید و مسیر زندگی‌اش عوض شد. با دیدن این فیلم بود که تصمیم گرفت فیلمساز شود و برای شروع و کسب تجربه در یک کمپانی انیمیشن مشغول فیلم گذاشتن در دوربین‌ها شد. یک سال بعد در هجده‌سالگی در کمپانی اینداستریال لایت اندمجیک‌ (ILM) متعلق به جورج لوکاس مشغول کار شد و چهار سال در آنجا ماند. در طول کارش در این کمپانی فرصت همکاری در پروژه‌هایی مثل بازگشت جدای (جرج لوکاس)‌ و ایندیاناجونز و معبد مرگ (استیون اسپیلبرگ)‌ را پیدا کرد. پس از مدتی این کمپانی را ترک کرد تا برای تلویزیون آگهی‌های تبلیغاتی بسازد که اولین آنها برای انجمن سرطان آمریکا بود.

او همچنین ویدئو کلیپ‌های زیادی برای خواننده‌ها و گروه‌هایی مثل اروسمیت، مدونا، پائولاعبدل و ... ساخت که شش تا از آنها به فهرست صدکلیپ برتر MTV  راه پیدا کردند.

اولین کار سینمایی‌اش به عنوان کارگردان ساختن قسمت سوم سری فیلم‌های بیگانه بود که قسمت اولش را ریدلی اسکات در دهه 1970 ساخته بود و جیمز کامرون با ساختن دومین قسمت‌اش آن را به اوج رسانده بود. فینچر تصمیم گرفت دنیای مخوف و هولناکی را که در 2 قسمت اول این سری خلق شده بود، با شدت و قوت بیشتری ارائه دهد.

ادامه مطلب ...

راوی نوستالوژی سینما؛ جوزپه تورناتوره‌


برای هر علاقه‌مند به سینما، مطالعه و تحقیق درباره تاریخ سینمای ایتالیا یکی از ضرورت‌هاست. از زمان پیدایش مکتب نئورئالیسم در سینما در مقطع جنگ جهانی دوم و شکل‌گیری سینمای ارزان و واقع‌گرا، با پس‌زمینه سیاسی و آشنایی‌زدایی از مفاهیم اخلاقی، نگاه‌ها به این سینما جدی‌تر شد. سینمای ایتالیا تا پیش از سال‌های جنگ جهانی دوم موقعیت سینمای کشورهایی مثل آلمان و فرانسه را نداشت. مثلا در آلمان سینمای اکسپرسیونیستی تاثیر مهمی بر جهان گذاشته بود و در فرانسه، سینما در تعامل با ادبیات غنی این کشور حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. سینمای ایتالیا در سال‌های پایانی جنگ‌جهانی با ظهور کارگردانانی مثل روبرتو روسلینی، توانست جایگاه خود را در سینمای جهان تعیین کند. همراه روسلینی بزرگان دیگری نظیر چزاره زاواتینی، ویتوریو دسیکا، فدریکو فلینی و لوکینو ویسکونتی مکتب نئورئالیسم را قوت بخشیدند و طی دو دهه بعد، فیلم‌هایی که در این مکتب ساخته شد، توانستند در تعامل با سینمای جهان، نام ایتالیا را بر سر زبان‌ها بیندازند.


ادامه مطلب ...

محمود کلاری فیلمبردار سینمای ایران‌

محمود کلاری در حدود 20 سالگی فنون و مهارت‌های رشته عکاسی را در آمریکا فراگرفت. زمانی که در اوایل دهه 50 کارش را به‌ عنوان عکاس مطبوعات در ایران آغاز کرد، هیچ‌گاه نه او و نه کس دیگری تصورش را می‌کرد که این جوان بااستعداد از فرنگ برگشته، حدود 2 دهه بعد قرار است در سینمای ایران پاجای پای بزرگانی مثل مهرداد فخیمی و علیرضا زرین‌دست بگذارد و کارش در جهان تحسین شود. محمود کلاری زمانی که در ابتدای کارش در مطبوعات، عکاسی می‌کرد، سینمای ایران تازه جان گرفته بود و از سیطره فیلم‌های بی‌ارزش رها شده بود و فیلم‌های جدید افق‌های تازه‌ای را پیش‌ روی جوانان می‌گشود تا با خیال راحت در این راه گام بردارند و بدانند که امکان پیشرفت هنری برایشان میسر است.

صد البته عکاسی فیلم جزو رشته‌هایی بود که با ظهور فیلم‌هایی مثل قیصر و گاو صاحب هویت شد. تا پیش از آن تهیه‌کنندگان فیلمفارسی با قراردادی که با عکاسخانه‌ها منعقد می‌کردند، کار عکاسی فیلم‌شان را به دست اینان می‌سپردند. یکی از نخستین عکاسان حرفه‌ای و هنرمند سینمای ایران امیر نادری بود که با قیصر نامی به هم زد و رفته‌رفته مقدمات فیلمسازی‌اش را فراهم آورد.

ادامه مطلب ...